روزانه ها

روزانه ها را برای دلم می نویسم، شاید به کار دل شما هم بیاید

روزانه ها

روزانه ها را برای دلم می نویسم، شاید به کار دل شما هم بیاید

این چهارمین آدرسی ست که من به عنوان وبلاگ از اون استفاده می کنم. اولیش به صورت کلی فیلتر شد(blogspot)، دومی ش که یک کار مشترک بود(با امیر)، توسط سرویس دهنده حذف شد(bloghaa) و سومی هم(باز هم bloghaa) به دلیل نامعلومی دچار نقص در ارائه خدمات توسط سرویس دهنده شد(چیزی شبیه به downشدن سرور) و به کلی از بین رفت.
این چهارمین آدرس منه.
الیته یک کانال تلگرام هم هست که به موازات این وبلاگ به روزرسانی میشه: https://telegram.me/roozaaneha
از این پس من را اینجا بخوانید.
امید به دائمی شدن این آدرس.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

۰۲
ارديبهشت

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید/در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید/کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید وزین نفس ببرید /که این نفس چو بندستو شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره ی زندان/چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید به پیشه شه زیبا/بر شاه چو مردید همه شاه و شهیدید

بمیرید بمیرید وزین ابر برآیید/چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید/کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید وزین نفس ببرید/که این نفس چو بندستو شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره ی زندان/چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید به پیشه شه زیبا/بر شاه چو مردید همه شاه و شهیدید

بمیرید بمیرید وزین ابر برآیید/چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید/کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید وزین نفس ببرید/که این نفس چو بندستو شما همچو اسیرید

(مولوی، دیوان شمس، غزلیات، غزل 636)

 

 دانلود آهنگ به خوانندگی محسن چاووشی: اینجا

—-------------------------------------------------------------------------
این مطلب در تلگرام: اینجا


  • م.صادق
۳۱
فروردين

شیراز ترین شهر جهان است، نگاهت
میخانه‌ے صوفے و مُغان است نگاهت

یڪ ایلْ غیورانِ جوان بسته ڪمر تا
شاید بشود فاتحِ تهرانِ نگاهـت

سرداریِ جنگل به پرِ ڪاه نیارزد
در سردیِ جمهوریِ گیلانِ نگاهت

تبریز به جانْ آتش ِ افروخته دارد
اما شده نیــــما، غزلخوان ِ نگاهت

از ترس عذابت، غزلم مغز ندارد!
من، شاعرِ دربارِ رضاخان نگاهت

صد بار برانے تو مرا، باز مے آیم
دل، ڪفترِ جَلدے ست به ایوان نگاهت


—-------------------------------------------------------------------------
این مطلب در تلگرام: اینجا


  • م.صادق
۱۹
فروردين

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است / ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری /  دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینهء سر منزل عشقی/  بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود / دریا شود آن رود که پیوسته روان است

باشد که یکی هم به نشانی بنشیند /  بس تیر که در چلهء این کهنه کمان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه / این دیده از آن روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین /  بازیچهء ایام دل آدمیان است

دل بر گذر قافلهء لاله و گل داشت /  این دشت که پامال سواران خزان است

روزی که بجنبد نفس باد بهاری /  بینی که گل و سبزه کران تا به کران است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی / دردی ست درین سینه که همزاد جهان است

از داد وداد آن همه گفتند و نکردند /  یارب چه قدر فاصلهء دست و زبان است

خون می‌چکد از دیده در این کنج صبوری /  این صبر که من می کنم افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود / گنجی ست که اندر قدم راهروان است
((هوشنگ ابتهاج))
—-------------------------------------------------------------------------
این مطلب در تلگرام: اینجا

  • م.صادق